معامله گران حرفه ای فارکس از نقاط پیوت برای شناسایی سطوح حمایت و مقاومت احتمالی استفاده می کنند.

به زبان ساده، یک نقطه پیوت و سطوح (حمایت یا مقاومت) آن مناطقی هستند که احتمالاً قیمت در آن مناطق می تواند تغییر جهت دهد.

چرا پیوت پوینت ها تا این اندازه جذاب هستند؟

دلیل آن این است که آنها عینی و تجربی هستند.

برخلاف برخی از اندیکاتور هایی، نقاط پیوت لازم به داشتن ذکاوت و بصیرت خاصی نیستند.

از بسیاری جهات ، نقاط پیوت فارکس بسیار شبیه به سطوح فیبوناچی هستند. از آنجا که افراد زیادی این سطوح را رصد می کنند ، آنها تقریباً خودبخود عمل می کنند.

تفاوت عمده این دو در این است که در استفاده از فیبوناچی، بر خلاف پیوت پوینت، هنگام انتخاب نوسانات کف و نوسانات سقف یک حالت ذهنی و نظری دخیل است.

در استفاده از نقاط پیوت، نیز معامله گران فارکس معمولاً از روش یکسانی برای محاسبه استفاده می کنند.

بسیاری از معامله گران این سطوح را رصد کرده و شما نیز باید همین کار را انجام دهید.

پیوت پوینت به ویژه برای معامله گران کوتاه مدت که به دنبال استفاده کردن از حرکات قیمتی ریز هستند مفید و کارساز است. 

 

نحوه استفاده از پیوت پوینت ها

دقیقاً مانند سطوح حمایت و مقاومت عادی ، معامله گران می توانند هم هنگام واکنش و جهش قیمت در برخورد با یک سطح اقدام به معامله کنند و هم شکست یک سطح را معامله کنند.

معامله گرانی که در دامنه های محدود به رنج معامله می کنند از نقاط پیوت برای شناسایی نقاط برگشتی استفاده می کنند. آنها نقاط پیوت را به عنوان مناطقی می بینند که می توانند در آنها سفارشات خرید یا فروش خود را قرار دهند.

معامله گرانی که در شکست های قیمتی معامله می کنند از نقاط پیوت برای شناسایی سطوح کلیدی استفاده می کنند که باید شکسته شوند تا یک حرکت قیمتی به عنوان شکست معتبر جهت ورود به معامله دسته بندی شود.

پیوت ماژور

حتی اگر با تحلیل تکنیکال آشنایی نداشته باشید؛ با مشاهده نمودار قیمت، کف و سقف‌هایی که موجب وقوع حرکات قیمتی قوی در جهت مخالف شده‌اند، کاملاً محسوس می‌باشند. در اصطلاح به این دسته از نقاط بازگشتی، پیوت ماژور گفته می‌شود. این نقاط از اعتبار بالایی برخوردارند و تحلیل‌گران برای ترسیم خطوط روند و الگوهای قیمتی، باید از این پیوت‌ها استفاده کنند.

 پیوت مینور

در طرف مقابل نقاط پیوتی هم وجود دارند؛ که نهایتاً منجر به حرکات اصلاحی کوچک یا برقراری روند خنثی می‌شوند. پیوت مینورها در نمودارهای با دوره زمانی پایین (تایم‌فریم کوچک) به وفور قابل مشاهده‌اند؛ زیرا نوسانات کاذب و مقطعی در نمودارهای میان‌روزی بیشتر ایجاد می‌شوند. به دلیل این‌که نقاط بازگشتی مینور، قدرت چندانی در تغییر روند و ایجاد حرکات قیمتی چشم‌گیر ندارند؛ الگوهای قیمتی و خطوط روند مبتنی بر آن‌ها از اعتبار چندانی برخوردار نیست. در نتیجه برای کاهش درصد خطای تحلیل، معامله‌گران باید به دوره‌های زمانی مناسب رجوع کنند.

نحوه تشخیص پیوت ماژور از مینور

حال که تعاریف اولیه پیوت ماژور و مینور ذکر شد؛ سؤال اصلی این است، که چگونه این نقاط را از یکدیگر تمایز دهیم؟ با توجه به این‌که سطوح پیوتی کاملاً مبتنی بر قیمت می‌باشند، تشخیص آن‌ها به صورت چشمی و بر اساس مقایسه ذهنی سطوح بر اساس قدرت حرکات بعدی امکان‌پذیر خواهد بود؛ اما این امر مستلزم داشتن تجربه کافی در زمینه تحلیل تکنیکال است! به همین دلیل، روشی ترکیبی شامل دو ابزار فیبوناچی بازگشتی و اندیکاتور مکدی تدوین شده است؛ تا معامله‌گران متوسط و مبتدی نیز قادر به تشخیص این سطوح باشند. در واقع اگر سطوح کف یا سقف نمودار این دو ویژگی را داشته باشند؛ به احتمال قوی با یک پیوت ماژور رو‌به‌رو خواهیم بود. قاعده کلی شامل موارد ذیل است:

  • تغییر فاز مکدی در زمان تشکیل پیوت
  • اصلاح قیمت حداقل به اندازه ۳۸ درصد موج قبلی

 

 جهت درک بهتر موضوع، به این مثال دقت کنید.

 

 

 



دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *