الگوی ساختار انبساطی، که همچنین به اسم مگافون هم شناخته می شود شبیه یک بلند گو یا یک مثلث باز شوند است. بنابراین، اصول کار آن شبیه اصول مثلث می باشد. در تحلیل تکنیکال کلاسیک، یک ساختار انبساطی به عنوان یک الگوی ادامه دهنده طبقه بندی می شود، اگرچه می توان به تنهایی از خود این الگو به عنوان یک روند مستقل استفاده کرد. این بدین معنیست که در اغلب مواقع روند موجود قبل از الگو، پس از تکمیل الگو، به مسیر خود ادامه خواهد داد.
یکی از اشکال ساختار انبساطی در تصویر بالا نشان داده شده است.
از نظر تکنیکال، ساختار همانند یک کانال انبساطی سایدوی می باشد که گاهی می تواند شیب داشته باشد.
تحقق این الگو بر این اساس است که قیمت در هر روند محلی یک سقف و کف جدید بسازد، بنابراین، شما می توانید به جای حالتی که در مثلث ها داشتیم و نقاط شکست را مشخص می کردیم با الگو معامله کرده و قیمت را داخل ساختار مشخص کنید.
پس بیایید، مثال هایی از ورود به معامله طبق این الگو را بررسی کنیم.
ساختارهایی شبیه به مثلث دارای امواجی در داخل خود هستند که از کف به سقف در حال حرکت هستند.
منطقی ترین سطح برای خرید بر اساس این الگو، سطح حمایتی می باشد که قیمت پس از برخورد به آن به سمت بالا تغییر جهت داده و به اندازه ی کف محلی حرکت می کند (buy zone 1). حد سود می تواند در سطح سقف محلی به دنبال سقف محلی فعلی یا بالاتر از آن تعیین شود (profit zone 1). حد ضرر باید با فاصله ی کمی نسبت به نقطه ورود، یعنی در زیر همان کفی که وارد معامله شدیم، تعیین گردد (stop zone 1).
منطقی به نظر می رسد زمانی که قیمت به سطوح مقاومتی ساختار رسید و سقف محلی را لمس کرده یا از آن عبور کرد وارد معالمه فروش شوید (Sell zone 2).
حد سود باید در سطح کف محلی یا پایین تر از آن تعیین شود (profit zone 2).
حد ضرر در این حالت می تواند بالاتر از سقف محلی با توجه به سقفی که مطابق آن وارد معامله شدید، تعیین گردد (stop zone 2).
چه چیزی باید اضافه شود؟
چند قانون ساده برای شناسایی صحیح یک ساختار انبساطی وجود دارد و توسط آنها از انجام اشتباهات رایج جلوگیری خواهد شد:
1. باید معاملات را فقط داخل الگو انجام داده و بعد از تکمیل شدن موج 4، وارد معامله شوید.
2. پوزیشن هایی که در جهت روند و قبل از شروع الگوی غالب قرار می گیرند، امن تر هستند و احتمال سوددهی بالاتری دارند.
3. شما باید حد ضرر های خود را با فاصله ای نسبت به کف ها و سقف های محلی تعیین کنید و همچنین به دلیل وجود شکست های جعلی، آنها را با فاصله ای نسبت به سطوح حمایتی و مقاومتی الگو قرار دهید.