این ایده که “روند دوست شماست، با روند معامله کنید” خوب است، اما اعتماد به نفس بیش از حد هرگز به نفع هیچ کسی نبوده است. روندها تمایل دارند تا در مقابل سودآوری تدریجی توسط بازیکنان بزرگ، خیلی سریع آشکار شوند. البته، شما می توانید روی سرخوشی، کاهش چرخه‌ی عمر یک روند حساب باز کنید، اما بدون سیگنال های تجزیه و تحلیل تکنیکال، شناسایی چنین شرایطی می تواند بسیار چالش برانگیز باشد. گروهی از الگوهای روند-معکوس، از جمله الگوی 1-2-3 که به صورت جزئی در مورد آن بحث کردیم، می توانند چنین سیگنال هایی را در اختیار ما بگذارند. امروز، ما قصد داریم در مورد پیکربندی گرافیکی بسیار محبوب دیگری صحبت کنیم – در مورد الگوی سه سرخپوست کوچک.

برای اولین بار، من در کتاب “تاپ تریدینگ پرفورمنس” نوشته لیندا راشکه با این الگو مواجه شدم، اگرچه بعداً فهمیدم که پیش تر، از این الگو در معاملاتم استفاده کرده ام. به عنوان مثال، در تجارت هارمونیک (هماهنگ)، الگوی مشابه “سه حرکت” وجود دارد، و در تجزیه و تحلیل شمعدان، الگوی “سه کوه” و “سه رود” وجود دارد. ما در مورد انواع مختلف الگو در مقاله های بعدی خود صحبت خواهیم کرد، اما اکنون سعی می کنم ماهیت اقتصادی آن را توضیح دهم. بدیهی است که دیر یا زود، یک روند از بین می‌رود. در بازار صعودی، تعداد خریداران کمتری وجود دارد که آماده خرید دارایی‌ با قیمت های فعلی هستند و بالعکس در بازار نزولی – فروشندگانی کمی هستند که به ادامه دار بودن حرکت نزولی اعتقاد دارند. بازیکنان بزرگ منتظر سیگنالی برای تغییر روند هستند، و به محض آغاز این تغییر، شروع به بستن پوزیشن‌های تشکیل شده قبلی می کنند. سه اکسترمم متوالی – “سرخپوست‌های کوچک” – در نمودار ظاهر می شوند. در این حالت، ناتوانی گاوها در افزایش قیمت، نشانگر ضعف آن‌ها می باشد و موجی برای صورت گرفتن معاملات فروش را آغاز می کند

برای شناسایی الگو، از چندین روش استفاده می شود: بصری (شامل جستجوی بصری سه قله است که به طور متوالی در شرایط یک روند صعودی شکل گرفته اند). خطی (دو سرخپوست اول یک خط ترسیم می‌کنند، تقاطع آن با نمودار اجازه می دهد تا مکانی را  که در آن سومین اکسترمم قرار دارد، تعیین کنید)؛ و روش اوج گیری (culmination) (این الگو، در صورت بازگشت قیمت‌ها پس از اتمام قله سوم به بالاترین سطح سرخپوست دوم، تشکیل شده در نظر گرفته می‌شود).

الگوی معاملاتی متنوع بوده و برای هر دو نوع معامله گران تهاجمی و محافظه کار، مناسب است. معامله‌گران نوع اول می توانند مطابق با سیستم های آزمایشی توصیف شده قبلی عمل کنند. آن‌ها باید برای خسارات زیادی آماده شوند، که پس از آن با یک معامله موفق به راحتی لغو می شوند. پوزیشن در زمان بسته شدن میله آزمایش خط 1-2 باز می شود، البته به شرطی که در زیر این مقاومت مورب قرار داشته باشد. به بیان ساده، باید یک آزمایش ناموفق از خطِ دو سرخپوست اول وجود داشته باشد. دستور توقف حمایتی محدود است و در سطحی است که شامل چند پیپ بالاتر از سقف فعلی است قرار دارد. یک معامله گر باید بداند که چه ریسکی می کنند زیرا بر خلاف روند عمل می کنند.

در مورد معاملات قله، نقطه ورود در بالاترین سطح از میله دوم سرخپوست است، دستور توقف در نقطه اکسترمم قبلی است. این روش برای معامله گران محافظه کاری ایده آل است که تمایل دارند زمان را بخرند و با دقت برای هر معامله آماده شوند.

این الگو اغلب اتفاق می افتد، بنابراین انجام معاملات بدون فیلتر سیستم آسان نیست. این‌ها ممکن است شامل واگرایی اندیکاتورها، و حداقل عمق بازگشت باشد، اما من به شخصه بیشتر تحت تأثیر ترکیبی از چندین پیکربندی گرافیکی یا اصطلاحاً الگویی در الگوی دیگر قرار گرفته‌ام. در صورت ظهور الگوهای مشتق شده و الگوی اصلی “سه سرخپوست کوچک”، خطرات معکوس شدن افزایش می یابد.

به عنوان نقاط خروج از پوزیشن، شما می توانید از هر دو فاکتور سودآور، یعنی روش های تجارت هارمونیک و ظهور الگوهای معکوس استفاده کنید. ما پیش‌تر در مورد این روش‌ها صحبت کرده‌ایم.

سه حرکت، سه کوه، سه رودخانه: الگوهای شمعدان و فیلترها

ترکیبی از الگوها، یعنی تجارت هارمونیک، اندیکاتور و آنالیز شمعدان، کارآیی توسعه‌ی استراتژی را افزایش می دهد.

اگر یک معامله‌گر تازه کار در جست و جوی، به عنوان مثال، جام مقدس (کنا از خواسته ای که به سختی بدست می آید) باشد، مسلماً کل اینترنت را زیر و رو می کرد، در دوره های مربوطه ثبت نام می کرد، مشتاقانه وبینارها را دنبال می کرد و تعداد زیادی کتاب دانلود می کرد. اما در واقع، تمام آنچه که آن‌ها به آن نیاز دارند یافتن یک و یا چند مدل کاری، مطالعه دقیق این مدل‌ها به همراه قوانین مدیریت پول، تنظیم سیستم فیلتر، و در نهایت شروع معامله است. اگر این تجربه موفقیت آمیز باشد، می توانید از آن در تمام زندگی خود استفاده کنید، اگر چنین نشد – استراتژی جدیدی را در پیش بگیرید. کار بر روی این الگو نه تنها شامل مطالعه دقیق آن، بلکه ایجاد مجموعه ای از قوانین است که باعث افزایش کارایی معامله می شود. ما در مورد آن‌ها با استفاده از الگوی 1-2-3 صحبت کردیم، حال وقت آن است که در مورد الگوی “سه سرخپوست کوچک” بیشتر صحبت کنیم.

من از دیدن نام‌های مختلف برای پیکربندی‌های گرافیکی که ظاهراً یکسان هستند، کمی متعجب کردم. در تجارت هارمونیک، الگوی “سه حرکت” وجود دارد، و در تجزیه و تحلیل شمعدان، الگوی “سه کوه” و “سه رودخانه”. کمی بعد متوجه شدم که شناسایی این مدل توسط نویسندگان مختلف اهمیت تحلیلی آن را تقویت می کند. اگر افراد مختلف الگوهای یکسانی را در نمودار مشاهده کنند، اصول برون یابی آن موثر عمل می‌کند. حال سوال این است که چگونه می توان این مدل‌ها را اثربخش کرد.

بر خلاف الگوی ایجاد شده توسط لیندا راشکه، مدل “سه سرخپوست کوچک” بر اساس تجزیه و تحلیل شمعدان ژاپنی “سه کوه و سه رودخانه” ساخته شده است، که از این مدل می توان به عنوان یک نوع فیلتر استفاده کرد. برای این پیکربندی‌های گرافیکی، سه اکسترمم متوالی کافی نیست. لازم است تا در بالای آخرین سقف یا کف، یک الگوی معکوس شمعدان تشکیل شود. خواه یک مدل” چکش”، مدل” یک مرد به دار آویخته” شود، یک مدل” ستاره صبحگاهی و یا شامگاهی”، مدل” پوششی صعودی یا نزولی”، و یا الگوی دیگری باشد.

واقعاً نمی توان گفت که در تحلیل تکنیکال وسترن چنین چیزی وجود نداشته باشد. به عنوان مثال، من، همیشه از پیدا کردن به اصطلاح یک “الگویی در دل الگوی دیگر” خوشحال می‌شوم، این زمانی است که یک الگوی مشتق شده در پیکربندی گرافیکی والد ظاهر می شود. این همان چیزی است که در حوالی شکل گیری سومین سرخپوست بزرگ اتفاق افتاده است، و به نظر من یک سیگنال بسیار جدی برای تغییر روند قبلی است.

علیرغم این واقعیت که الگوی “سه سرخپوست کوچک”، همانطور که قبلاً در مدل‌های “1-2-3″، “گُوِه‌ی در حال گسترش” و سایر الگوها توضیح داده شد، نشان دهنده‌ی پرایس اکشن است، یعنی تجارت بدون اندیکاتورها، معامله‌گران به خوبی می توانند از استراتژی های ترکیبی استفاده کنند. با استفاده از این رویکرد، اندیکاتورهای محاسبه شده، اعم از MACD، نوسان ساز استوکاستیک، شاخص مقاومت نسبی و یا سایر شاخص ها، به عنوان فیلتر عمل می کنند. آن‌ها به منظور باز کردن پوزیشن سیگنال نمی فرستند، آن‌ها فقط به شما امکان می دهند تا معاملات بالقوه سودآور را مرتب کنید. به عنوان یک قاعده، از واگرایی – که اختلاف بین پویایی اندیکاتور و ابزار معاملاتی است – استفاده می شود. در مورد EUR/USD، قله های نمودار این جفت-ارز در حال رشد هستند (که منجر به  شکل گیری “سه سرخپوست کوچک” می‌شود)، در حالی که سقف‌های MACD در حال کاهش است. اختلاف موجود در حرکت آن‌ها باعث می شود تا معامله‌گر با اطمینان بیشتری وارد بازار شود.

الگوی “سه حرکت” بخشی از سیستم تجارت هارمونیک است، بنابراین نیاز به همبستگی های روشن بر اساس اعداد فیبوناچی دارد. بازگشت‌ها و پیش بینی‌ها باید با سطوح 38.2٪، 50٪، 61.8٪، 78.6٪، 127.2٪، و 161.8٪  (یا در غیر این صورت) مطابقت داشته باشد تا به عنوان یک مدل کارا در نظر گرفته شوند. در غیر این صورت نباید خرید و فروش شود.

به نظر من، بازار چندان هارمونیک نیست تا بتواند نقطه تارگت (نقطه شکل‌گیری سرخپوست بعدی) را در سطح تنها 161.8٪ بر اساس کورکشن 61.8٪ موج قبلی جست و جو کند. بنابراین، می توانید معاملات سودآور را از دست بدهید. نکته دیگر استفاده از ترکیبِ تعداد و نسبت های قابل توجه است.

گسترش الگوی معکوس گُوِه بر اساس مدل “سه سرخپوست”

معامله بر خلاف روند، معمولاً، مصداق تلاشی است که برای متوقف کردن یک تراموای در حال نزدیک شدن صورت می گیرد. در بهترین حالت ناخن های شما آسیب می بینند. اگرچه، همه روندها دیر یا زود معکوس می شوند. برای نجات دست و پای خود، فقط باید علائم را بدانید. در نهایت، همه چیز می تواند به یک افسانه تبدیل شود: شما دست خود را دراز می کنید و تراموا متوقف می شود. یکی از این علائم، در مقایسه با نشانه قبلی، در روند فعلی، کورکشن عمیق‌تری است. معامله گران بزرگ اراده خود را برای شکستن آن نشان دادند و سعی کردند دریابند که آیا رقبای آن‌ها قدرت کافی برای گسترش حرکت فعلی را دارند و یا خیر. اگر توان آن‌ها تمام شده است، وقت آن رسیده است که برای یک ضد حمله پیش بروید و شرایط خود را تحمیل کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *